کد خبر: ۲۵۷۶۱۸
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۸:۲۵

دريا قدرتی پور: بيشتر شبيه يک تراژدي ناتمام است؛ ماجراي خانه هايي که بيش از ده سال پيش، بدون هيچ امکانات مشخصي در بستر بيابان جا گرفتند تا حاشيه امني باشند براي کساني که قدرت خريد خانه در داخل شهر را نداشتند. گرچه در برخي از شهرها اين خانه ها وضعيت بهتري نسبت به ابتداي ساختشان پيدا کردند اما در برخي از شهرستان هاي استان اصفهان هنوز خبري از ايجاد امکانات براي اين خانه هاي دور افتاده از شهر نيست و با وجود اينکه شکل نونواري را به خود گرفته اند اما نبود امکاناتي همچون بيمارستان، کلانتري، زيرساخت هاي مناسب حمل و نقل، شبکه آبرساني و فاضلاب در جوار اين خانه ها، از مشکلات عمده ساکنانشان است.

فقط کافي است، چند کيلومتري از اصفهان دور شوي، فولادشهر را که جا بگذاري چند کيلومتر آنطرف تر در برهوتي عظيم، شاهد شهرک کوچکي خواهي بود که از دل خاک بيرون زده است و شامل خانه هايي است که نامشان شده مسکن مهر. خانه هايي که ساکنانشان روزهاي بي مهري را در آنها سپري مي کنند.

ساکنان اين شهرک که اغلب از اقشار کم درآمد جامعه هستند اعتقاد دارند که اينجا قابل سکونت نيست و دلايلشان هم زياد است؛ از خانه هايي که به قول آنها به علت استاندارد نبودن مثل اين است که با مصالح کاغذي ساخته شده تا زيرساخت هاي قول داده شده اي که هر کدام مسيري متفاوت را پيش گرفته اند و خيلي هايشان به نتيجه نرسيده است.

علي از جمله کساني است که حدود ده سال است با خانواده چهار نفره اش در اين مکان زندگي مي کند. زمين هاي باير را نشان مي دهد و مي گويد: «اينها را مي بينيد! شده اند ميدان بازي بچه ها. تا چشم کار مي کند خاکروبه است و بيابان که نشاني از آبادي در آنها نيست.»

کمي که جلوتر بروي، کنار کانکس نگهباني يکي از فازهاي همين شهرک، يک ساختمان نيمه کاره است که نماي آن تکميل نشده است، ساختماني که از شيشه هاي پنجره اش بدقوارگي و ناسوري به خوبي پيداست. به گفته ساکنان اين منطقه، صاحب بنا به اين علت که پولي براي تکميل آن ندارد، اين ساختمان را نيمه کاره رها کرده است. ساختمان پيش فروش شده اي که هنوز ساخته نشده در حال پير شدن است.

نگهبان ما را به درون ساختمان مي برد و ديوارهايي را نشانمان مي دهد که تبله کرده اند. درهايي که زنگ زده و نمايي که ديگر رنگي بر رخ ندارد. بقيه ساختمان ها وضعيت مشابهي دارند؛ تشکيل شده اند از مصالح ساختماني نامرغوب و ارزاني که بعد از چند سال براي مالکانشان دردسر درست کرده اند.

کمي آنسوتر که بروي به خوبي اختلاف طبقاتي را مشاهده مي کني. خيابان ها و حتي امکانات فازهاي شخصي ساز اين شهرک، قيمت مسکن را هم در اينجا به دو بخش تقسيم کرده است.

اکبر، يکي از ساکنان اين منطقه، چند سالي هست که واحد مسکن مهرش را تحويل گرفته و به نظر مي رسد که چندان راضي نيست. اخم هايش را در هم مي کشد و مي گويد: «اينجا محيط خوبي ندارد، امنيت نيست. مخصوصاً شب ها. برخي مواقع کلاس هاي بچه هايمان طول مي کشد و تا برسند خانه به تاريکي مي خورند و اين مسئله تن ما را مي لرزاند که آيا سالم مي رسند يا نه. در محدوده هاي پايين تر و جاهايي که دورتر هستند اين موضوع پررنگ تر است.»

 اکبر، انگشت اشاره اش را سمت نخاله هاي ساختماني و زمين هاي بايري که گرداگرد ساختمان ها را احاطه کرده اند مي گيرد و مي گويد: «اينجا را ببينيد! پر شده از آشغال هاي ساختماني که هيچکس متولي آن نيست. با وزش هر نسيمي آنچه عايد ما مي شود گرد و غبار و خاک است.»

مرد رهگذر ديگري وقتي صداي ما را مي شنود مي ايستد و درد دل او هم باز مي شود: «دراين شهرک هيچ فضاسازي محيطي که يک جاي خشک و بياباني را مناسب زندگي آپارتمان نشيني و شهري کند انجام نشده. خودتان ببينيد بيشتر اين منطقه خاکي است، نه پارکي براي بازي بچه ها هست و نه بيمارستاني، اگر بخواهيم يک دکتر ساده برويم بايد چند کيلومتر برويم تا به فولادشهر برسيم و در آنجا امکانات مناسب را داشته باشيم. بعد از گذشت چند سال از سکونت مردم در اينجا هنوز امکانات مناسب شهري ايجاد نشده و تنها بخش کوچکي از خيابان ها آسفالت شده اند. انگار تنها دغدغه اين بوده که خانه بسازند و رها کنند. خانه هايي که با قول هايي که داده شد همخواني ندارد. اينجا نه خبري از شعبه بانک و دستگاه عابربانک است و نه حتي سوپرمارکتي که ساکنان مهر مجبور نباشند براي تهيه مايحتاج اوليه زندگي خود به فولاد شهر مراجعه کنند و يا چندين بلوک بروند تا برسند به يک سوپرمارکت که آن هم همه آنچه لازم است را ندارد.

کمي آنطرف تر مريم، زني حدوداً 40 ساله ايستاده که او هم از وضعيت اين منطقه راضي نيست: «به ما قول هاي زيادي داده شده بود. خانه ها انگار ديوار ندارد. اينقدر تيغه بين دو واحد آپارتماني نازک ساخته شده که صداي همسايه ها در خانه ما مي آيد. از طرف ديگر ما اينجا احساس امنيت نداريم. هر بار که بچه هايمان بخواهند به کلاس يا مدرسه بروند بايد تنمان بلرزد.»  همسايه مريم هم چندان دل خوشي از وضعيت اين خانه ها ندارد؛ به نظر او تا زماني که يک کلانتري در اين منطقه نباشد نمي توان خواب راحت داشت.

توي خاکروبه ها چند بچه دو سه ساله غلت مي زنند و قيافه اصليشان زير ذرات خاک پنهان شده است. همسايه مريم دوست ندارد، نامش را بگويد، اما دلش پر است از نبود يک زمين بازي براي بچه ها يا پارکي که بتوانند بچه هايشان را به آنجا ببرند. نه درختي و نه فضاي سبزي، نه بيمارستاني و نه داروخانه اي. اينجا انگار فقط آپارتمان هاي سر به فلک کشيده اي است که از زمين سربرآورده اند با مردماني که حالا در زمين تب کرده و بدون سايبان اين مناطق به سقف بالاي سرشان دلخوشند.

فرشته دختر 13 ساله اي است که او هم از امکاناتي مي گويدکه نيست: «نه کتابخانه اي هست و نه ورزشگاهي نه براي دختران و نه براي پسرها. اتوبوس و تاکسي هم خيلي کم است، وسيله نقليه عمومي اينجا اينقدر کم است که بايد حتي نيم ساعت صبر کني تا يکي پيدا شود.»

درد دل هاي مردم اين منطقه زياد است. مردمي که دل به مهر مسکن هاي مهر داده بودند تا بتوانند با حداقل بودجه اي که دارند در آسايش زندگي کنند، اما به جز يک سقف آسايشي برايشان حاصل نشده است. اينها همه در حالي است که بررسي هاي ميداني نشان مي دهد اغلب شهرها و شهرک هاي مسکن مهر به جز چند منطقه بقيه رنج هاي مشترکي دارند.

به گفته کارشناسان مخالف طرح هاي دولت در زمينه مسکن، اين رنجي است که به واسطه طرح هاي ناقص دولت پايه ريزي شده است، طرحي که با دخالت هاي مستقيم دولت نتوانست خوب از آب درآيد و سياستگذاري مناسبي هم نداشت. در حالي که اگر به بخش خصوصي واگذار شده بود شايد مي توانست بهتر از اين باشد.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو