نگاه نصف جهان به برخي اشتباهات فاحش سرمربي سپاهان
کد خبر: ۲۲۲۴۵
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۵۵

نصف جهان: حالا سپاهاني که به عقيده ويسي دوران پس از يک انقلاب را طي مي کند دچار مشکلات زيادي شده است. سرمربي سپاهان که اصرار داشت از تغيير و تحولات اين تيم به عنوان انقلاب سپاهاني ياد کند، حالا چالش هاي فراواني را پيش روي انقلاب خود مي بيند. چالش هايي که نشان داد وي براي مديريت اين انقلاب فرد بزرگي نيست و هر لحظه ممکن است اين انقلاب با شکست هاي فاحشي مواجه شود. کما اينکه تاکنون اين شکست در برخي ابعاد اتفاق افتاده است.

او که سابقه چند سال حضور در سپاهان به عنوان بازيکن را دارد، در کسوت مربي هر تيمي که بود، از سرمربيگري در سپاهان به عنوان آرزوي بزرگ خود نام مي برد. در حال حاضر عبدا... به يکي از آرزوي هاي بزرگ خود دست يافته اما ظاهراً با اشتباهات بزرگي که مرتکب مي شود مايل است تا با آرزوي محقق شده خود خداحافظي کند.

ويسي در بدو ورود به سپاهان ليست بلند بالايي از بازيکنان مازاد را تهيه و آن را رسانه اي کرد. ليستي که شايد خروج و خداحافظي با برخي از آنان که کيفيت گذشته را نداشتند لازم به نظر مي رسيد اما وضعيت اين روزهاي سپاهان نشان مي دهد که برخي ديگر از آنان هنوز هم مي توانستند ستاره هاي کارآمد سپاهان باشند و وجود برخي مازادها در سپاهان امروز تا چه حد مي توانست وضعيت تيم را بهبود بخشد و کمک حال ويسي باشند.

افراط عجيب ويسي در تغيير و تحولات در سپاهان و جوانگرايي بيش از حد، امروز او را با مشکلات زيادي مواجه کرده تا سپاهان نشاني از شکوه سال هاي گذشته را نداشته باشد. شايد ويسي هم خود متوجه اشتباهاتش در نيم فصل شده باشد اما خيلي نمي تواند به اين اشتباهات اعتراف کند و جرأت و جسارتي در اين مورد ندارد.

اکنون بيشتر متوجه مي شويم که چرا از اصغر باقريان به عنوان ضعيف ترين مديرعامل تاريخ باشگاه فولاد مبارکه سپاهان نام مي برند. فقط چنين مدير عامل ضعيفي مي توانست به سرمربي تازه وارد تيم خود اجازه دهد که هر جولاني مي خواهد بدهد و با لشکري از ماساژورها، آناليزورها، مدير رسانه اي و... از شهري ديگر وارد اصفهان شود. سرمربي جديد حتي توانست مسئوليت هايي مانند مدير رسانه اي تيم فوتبال که انتخاب آن در حوزه اختيارات مديرعامل است را قبضه کند و با لشکري از دوستان خود در مسئوليت هايي که لزومي به تغيير و تحول نداشت در سپاهان حاضر شوند و جا خوش کنند.

ويسي از حضور در سپاهان به عنوان آرزوي بزرگ خود نام مي برد، ولي ظاهراً مايل بود اين آرزو براي ساير رفقايش نيز محقق شود و افرادي که در خواب هم فکر نمي کردند روزي به سپاهان بيايند توانستند در سايه ضعف مفرط اصغر باقريان و يکه تازي و ويراژ ويسي به سپاهان کوچ کنند. البته برخي از آنان نتوانستند ذوق زدگي بي حد و حصرشان از حضور در سپاهان را در پست هاي اينستاگرامي پنهان کنند.

به عملکرد ويسي در فصل نقل و انتقالات براي خريدها که نگاه مي اندازيم باز هم برگي ديگر از ناکامي هاي او را مشاهده مي کنيم. خريد يک دروازه بان هميشه نيمکت نشين از برزيل، حتي با وجود اينکه از سوي روزنامه باشگاه سپاهان لقب بمب هيدروژني را دريافت کرد، يکي از فاجعه هاي سپاهان در نقل و انتقالات بود. پدرو هنريکه ديگر بازيکن برزيلي که ويسي وي را يکي از برگ برنده هاي خريدهاي خود معرفي مي کرد هم آنقدر بد عمل کرد که سرمربي سپاهان مجبور شد در نيم فصل او را در ليست خروجي ها قرار دهد و نشان دهد که در جذب خارجي هاي با کيفيت هيچگونه مهارت و هنري ندارد.

خريدهاي ديگر مانند عماد ميرجوان که او هم جزو خروجي هاي نيم فصل زردها بوده و يا علي هليچي که در آستانه خروج از سپاهان است وشايد ويسي هنوز روي اعلام خداحافظي با او را ندارد از ديگر ناکامي هاي ويسي است که انقلاب سپاهاني او را به سوي سقوط و دره سوق مي دهد.

او حتي آنقدر جرأت و جسارت ندارد که در برخي موارد بر روي موضع خود بماند و سخنان متناقضي نداشته باشد. سرمربي سپاهان در ابتداي فصل در ليستي که با دستخط او در برخي شبکه هاي اجتماعي منتشر شد نام هادي عقيلي را در ليست خروجي قرار داده بود و در حتي در برنامه «شب هاي فوتبالي» نيز اعلام کرد که عقيلي نمي تواند در پازل تاکتيکي او جاي بگيرد. اما در روزهاي اخير براي فرار از پاسخگويي شفاف، مصاحبه اي انجام داد و گفته است که هادي عقيلي به دستور مديريت وقت باشگاه در ليست خروج قرار گرفته و او خط قرمزي روي نام او نکشيده است!

ويسي مدام در ابتداي فصل از صرفه جويي در سپاهان جديدش سخن گفته و آن را يکي از دستاوردهاي خود عنوان کرده است. ولي وي عنوان نکرده که بستن قراردادهاي ايده آل مالي با بازيکنان بي کيفيتي که تا در تيم هاي سابقشان به ميزان يک پنجم و حتي يک دهم مبلغ قرارداد امسال را نگرفته بودند در راستاي سياست صرفه جويي است؟ آيا پرداخت 500 ميليون تومان به پدرو هنريکه که با عملکرد فاجعه بارش سپاهان را با مشکلات زياد مواجه کرد در راستاي سياست صرفه جويي بوده؟ و بسياري از نمونه هاي ديگر که فعلاً بهتر است آنها را بازگو نکنيم.
ويسي خود را بنيانگذار جوانگرايي در سپاهان معرفي مي کند، اما نمي داند که اين جوانگرايي که با افراط و اشتباهات فاحش در سپاهان اتفاق افتاده هر لحظه ممکن است که با معضلات فراوان رو به رو شود. وقتي تيم قدرتمندي مانند سپاهان به يک باره در شکل و شمايل بي حد و حصري جوان مي شود، قطعاً با ناکامي هاي زيادي مواجه مي شود و با وجود خويشتنداري هواداران و همه صبوري ها، کاسه صبر بالاخره لبريز مي شود و پروژه جوانگرايي شکست مي خورد و باشگاه بايد دوباره سراغ خريد ستاره ها برود.

بهتر بود ويسي براي جوانگرايي از زلاتکو کرانچار ياد مي گرفت و مدل او را در سپاهان ادامه مي داد. کرانچار پيشگام واقعي جوانگرايي در معناي درست و گام به گام در سپاهان است و با احترام به لوکا بوناچيچ، تا ابد بايد از زلاتکو به عنوان معمار جوانگرايي منطقي در سپاهان عصر جديد نام ببريم. عملکرد ويسي فقط و فقط ذهن هواداران را نسبت به عبارت جوانگرايي مخدوش مي کند تا بگويند ما اصلاً جوانگرايي نمي خواهيم و همان بهتر که بي خيال جوانگرايي شويم.

عزل باقريان از مديريت باشگاه سپاهان که بي کفايتي او مديران کارخانه فولاد مبارکه را به ستوه آورده بود، باعث شد تا عبدا... ويسي بيش از پيش انقلاب کذايي خود در سپاهان را در بحران ببيند و ديگر قدرت اقدامات يکجانبه و خودسرانه قبل را نداشته باشد.

باقريان بخاطر عدم کارآمدي خود همه چيز را به عبدا... سپرده بود و خود کوچک ترين دخالتي در امور نداشت و به قول برخي اصحاب رسانه جوري مديريت مي کرد که هر لحظه آماده عزل خود بود!

حضور محسن طاهري کابوس بزرگي براي ويسي بود. طاهري مديرعاملي نيست که اجازه دهد سرمربي خارج از چارچوب اختيارات خود عمل کند. او به سيستم و نظم و ديسيپلين اداري باشگاه عقيده ويژه اي دارد و برخي اقدامات او نشان مي دهد که دوست دارد سپاهان به دوران شکوه و جلال گذشته خود بازگردد.

اين مشي طاهري، قطعاً يک معضل بزرگ براي ويسي است تا سرمربي سپاهان با بن بست هاي جدي در يکه تازي هاي خود مواجه شود و بداند که بايد براي اقدامات خود پاسخگو باشد و دلايل منطقي داشته باشد.

اين بار قرار است ويسي در مورد کارهاي خود به مديرعامل پاسخ بدهد. در مورد رد کردن دو گلر درجه يک و جذب يک گلر ضعيف برزيلي، در مورد اينکه چرا بسياري از خريدهاي نيم فصلش يا در نيم فصل ديپورت شدند، يا نيمکت نشينند و يا از کيفيت لازم برخوردار نيستند. اينکه چه دليل داشت که ماساژورهاي زيادي را از اهواز به سپاهان بياورد، آيا ماساژور هم در اصفهان قحط بود؟! و خيلي موارد ديگر که بايد سرمربي سپاهان در مورد آنها پاسخگو باشد. ديگر دوران اصغر باقريان نيست که ويسي بتواند از رفاقت محض با او لذت ببرد و 
پاسخي در مورد عملکردهاي منفي خود در ابعاد مختلف نداشته باشد...

...ويسي حق داشت وقتي پس از قهرماني استقلال خوزستان در مورد اينکه دوست دارد سکان هدايت استقلال يا پرسپوليس را بر عهده بگيرد مورد سئوال قرار مي گيرد، پاسخ دهد که اين مسئوليت هنوز براي او زود است. راست مي گفت؛ خيلي براي او زود است. اما اي کاش مي فهميد که سپاهان بالاتر و بزرگ تر از استقلال و پرسپوليس در سال هاي اخير بوده و پرافتخارترين تيم ليگ برتر ايران است و حضور در اين تيم هم خيلي خيلي براي او زود بوده. بهتر بود همچنان حضور در سپاهان براي او آرزو بماند و اين تيم را که هميشه از آن به عنوان تيم محبوبش نام مي برد را به عرصه اي براي آزمون و خطاي خود تبديل نکند.

در مورد سفرهاي بي حد و حصر خارجي او نيز پيش تر نوشته ايم. سفرهايي که اي کاش عمده آنها با تابلوي دانش افزايي انجام نمي شد تا هواداران سپاهان فکر نکنند که سرمربي تيمشان آنها را فاقد هرگونه عقل و شعوري فرض کرده است. در ميان سفرهاي خارجي او تنها سفري که با هدف باشگاهي صورت گرفت سفر به برزيل بود که پدرو هنريکه و لي اوليويرا جذب شدند که در مورد کيفيت بالاي(!) آنان به قدر کافي توضيح داديم و همه سپاهاني ها تا هفته ها اعصاب لازم را داشتند تا هنرنمايي هاي اين بمب هاي عبدا... را ببينند!

آخرين سفر خارجي او به ايتاليا آنقدر سر و صداي زيادي ايجاد کرد که شايد ديگر عبدا... خيلي نتواند تا پايان فصل به سفر ديگري برود و پروژه دانش افزايي(!) خود را ادامه دهد. اعتراض هاي شديد هواداران به سفر بي موقع او نشان داد که اينجا سپاهان است و با خيلي باشگاه هاي ديگر فرق دارد. اينجا همه رخدادها توسط هواداران رصد مي شود.

همه اتفاقات امسال سپاهان که با اصرار ويسي با عنوان انقلاب سپاهاني انجام شد خيلي چيزها را ثابت کرد. نشان داد که فرمول جوانگرايي در تيم هاي بزرگ آن چيزي نيست که انجام شده و ويسي نمي تواند از اين شکل جوانگرايي به عنوان سند افتخار خود ياد کند. نشان داد که سپاهان به درجه اي از بزرگي و شکوه رسيده که ديگر هر مربي نتواند لياقت حضور در آن را داشته باشد. به غير از يکي دو گزينه ايراني که شايد با ارفاق بتوانيم آنها را تا حدودي در حد سپاهان بدانيم، بهتر است سپاهان مجدداً به سراغ گزينه هاي ايده آل و با رزومه خارجي برود. دوباره تيم را با ترکيبي از جوانان و ستاره هاي واقعي و تأثيرگذار ساخته و پرداخته کند و تيمي بسازد در شأن و شخصيت شکوه گذشته خود، هواداران بي شمارش و استاديوم مدرن نقش جهان.

تأکيد مي کنيم که بازگشت به دوران شکوه نبايد خداحافظي با جوانگرايي و پايان تزريق بازيکنان آکادمي سپاهان به تيم بزرگسالان باشد. اين کار بايد با روندي معتدل و منطقي انجام شود. به گونه اي که هم اقتدار تيم حفظ شود و هم روند بازيکن سازي به شکلي پيوسته ادامه پيدا کند.

ويسي هم با حفظ علاقه به سپاهان که هميشه آن را اعلام کرده و اين ديدگاهش در هنگام حضور در ساير تيم ها قابل تقدير بوده، بايد به يک تيم متوسط در ليگ برتر برود و بداند که حالا حالاها زمان مي برد تا به پختگي لازم براي هدايت تيم هاي بزرگ برسد.

شايد شکست احتمالي سپاهان در ديدار پيش رو با نفت تهران در روز چهارشنبه در ليگ برتر، شرايط را براي وداع زردها با ويسي سرعت بخشد، شايد هم در ادامه نتايج سينوسي، ويسي بتواند نفت را ببرد و مجدداً از هواداران براي اينکه ديرتر اعتراض کنند زمان بخرد اما چيزي که واضح و مشخص است اين است که نفس هاي عبدا... در سپاهان به شماره افتاده است و اگر در حالتي خوشبينانه با نتايجي متوسط بتواند فصل را به هر مکافاتي که هست به پايان ببرد، در فرداي تيم فوتبال سپاهان در فصل آتي هيچ جايي نخواهد داشت.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار