ناگفته‌هاي حسن قاضي‌زاده هاشمي درباره حضورش در عرصه دفاع مقدس
کد خبر: ۵۱۱۹۸
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۰

سيد حسن قاضي زاده هاشمي وزير بهداشت دولت دوازدهم به مناسبت هفته دفاع مقدس در گفتگوي اختصاصي با خبرگزاري فارس به بيان خاطرات ناگفته و حال و هواي دوران حضورش در جبهههاي دفاع مقدس پرداخت. بخشي از اين گفتگو را بخوانيد.

آقاي دکتر، تحت چه عنواني به جبهه رفتيد؟

روز سوم جنگ ما در اهواز بوديم، آن زمان حدوداً 22 سال داشتم و با تعدادي از دوستان رفتيم و ماندگار شديم.

شما نزديک به سه سال در جبهه حاضر بوديد، اين مدت در کدام مناطق فعاليت داشتيد؟

از همان اول جنگ کنار شهيد چمران در ستاد جنگهاي نامنظم بودم، عملياتي از جنوب کشور نبود که حضور نداشته باشم، همچنين مواقعي در عملياتهاي مختلف غرب نيز حاضر بودم؛ بخش عمده کارمان مهندسي رزمي و بخشي هم کار مديريتي بود، البته در روزهاي اول جنگ به دليل اينکه اهواز در حال سقوط بود، همه نگران بوديم که جاده انديمشک به اهواز بسته نشود و از طرفي اهواز سقوط نکند.هفت ماه در آنجا بوديم که روزهاي بسيار سختي بود، بعد از آنهم در عمليات فتحالمبين، بستان، تنگه چزابه و در کنارش هم عملياتهاي ديگر والفجرها و رمضان حضور داشتم.

يکي از برادرانتان شهيد شده اند، با ايشان در عمليات مشترکي حضور داشته ايد؟

ايشان از من کوچک تر بودند، چند بار به جبهه آمدند، زماني که او آمد شيميايي ميزدند، بخشي از مسئوليتش پل بعثت بود و من هم در منطقه بودم ، ولي فقط هنگامي که مجروح ميشد متوجه ميشدم و گرنه هيچ وقت با هم در يکجا نبوديم و کارمان متفاوت بود.

پدر و مادرتان با رضايت شما را به جبهه ميفرستادند؟

پدر بنده با اينکه بيش از 60 سال داشت در جبهه حاضر شد در برخي جاها هم با هم بوديم، برادر ديگرم نيز بيش از 18 بار در جبهه مجروح شد و تقريباً همه بدنش عمل شده بود؛ در آن زمان عشق و شور خاصي در خانوادههاي مذهبي و غيرمذهبي و خانوادههاي شهداي جنگ وجود داشت. به هر حال ما براي رفتن به جبهه اجازه نميگرفتيم و به منطقه ميرفتيم اصلاً کارمان چيزي جز دفاع نبود و انگار شغل ما جنگيدن بود.

اگر دوباره جنگ شود همانطور که پدرتان رضايت داد که شما به جبهه برويد، شما هم فرزندتان را به جبهه ميفرستيد؟

الان گفتنش راحت است، از هر کسي بپرسيد با اشتياق ميگويد بله، اگر چه در کشور اکثر جوانان مايل به شرکت در جنگ و مدافعان حرم هستند با شهادت محسن حججي اين علاقه تشديد شد و اين خيلي مهم است هنگامي که انسان در اين شرايط سخت قرار گرفت چه تصميمي ميگيرد. آنجاست که عظمت مادران، پدران و همه کساني که عزيزانشان شهيد شده اند، مشخص ميشود.

چند بار مجروح شديد؟

سه بار يک بار قبل از انقلاب و دو بار بعد از انقلاب که تا به حال در جايي ذکر نکرده بودم. قبل از انقلاب در مشهد بالاخره تظاهرات بود و بانک آتش مي زدند، در يکي از همين برنامه ها هم پاي راستم مورد اصابت قرار گرفت و مجروح شد در دوران دفاع مقدس هم نزديک پل سوسنگرد به طرف بستان خمپاره 60 باعث ترکش شد و در فتحالمبين هم سومين مجروحيت را تجربه کردم.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار