دریا قدرتی پور: وجود 21 میلیون زن «خانهدار» در کشور، رکوردی است که نمی توان از آن به راحتی گذشت در حالی که همچنان جای خالی شغل در کنار «خانه داری» خالی است.
از حدود دو دهه پیش که بر سر ارزش گذاری «خانه داری» بحث شده تا اکنون که این عدد آنقدر بزرگ شده که نمی توان از آن گذشت، همواره بر سر بیمه زنان خانه دار و محترم شمردن شغل «خانه داری» بحث بوده و موافقان و مخالفان بسیاری داشته است.
موافقان بیمه زنان خانهدار معتقدند اگر برای خانهداری بهعنوان یک شغل درآمدی درنظر گرفته شود، کفایت اقتصادی برای زنان در پی خواهد داشت و باعث میشود آنها مجبور نباشند همزمان هم متحمل کار خانه و هم کار بیرون از خانه بهعنوان یک ضرورت اقتصادی شوند. به اعتقاد آنها جامعه برای کار خانه و بچهداری شأن اقتصادی قائل نیست. در نتیجه در بسیاری مواقع، همسران هم زنان را از نظر مالی تأمین نمیکنند و فعالیتهای انجامشده را شامل پاداش مالی ندانسته و وظیفهای ذاتی قلمداد میکنند، این امر در خانوادههایی با تمول مالی بالاتر هم شایع است؛ بنابراین، این ایده که دولت در ازای خانهداری و نگهداری از فرزندان به آنها دستمزدی بدهد، نوعی ارزشگذاشتن برای کار خانگی محسوب میشود. در مقابل مخالفانی هستند که معتقدند به این علت که زنان خانه دار در اقتصاد سهیم نیستند نمی توان گفت که «خانه داری» یک شغل محسوب می شود.
به غیر از مخالفان و موافقان در حوزه شغل بودن «خانه داری» جامعه شناسانی هم هستند که معتقدند «خانه داری» کاری تحمیلی است. سیمین کاظمی، جامعه شناسی است که در کنار موافقان قرار می گیرد و «خانه داری» را کاری بی ارج می داند که به زنان تحمیل شده است.
به گفته این کارشناس اجتماعی، ترکیب «زنان خانهدار»، چنان عادی و جاافتاده است که گویا «خانه داری» وظیفه ابدی و ازلی زنان است و زنان با چنین وظایفی زاده می شوند. این در حالی است که تقسیم کاری که طی آن وظایف خانگی به زن محول شده ساخته و پرداخته جامعه است.
اما واقعیت آن است که کار خانگی مجموعهای پایانناپذیر از وظایف تکراری، مداوم، ملالآور و در عینحال طاقتفرساست که زنان را از بام تا شام مشغول میکند. ماهیت چنین وظایفی بهگونهای است که امکان خلاقیت و خودشکوفایی در آن محدود است و از اینرو زنان را به افسردگی و ناامیدی و احساس استیصال میکشاند.
در حال حاضر طبق پژوهش های جمعیتی، میانگین سنی زنان خانه دار ایرانی حدود 40 درصد است؛ با وجود این، از هر رنج سنی از 10 ساله تا 50 سال به بالا خود را خانه دار معرفی کردهاند اما میانگین سنی زنان خانه دار ایرانی حدود 40 درصد است.
آمارها می گوید: در سال 1400جمعیت زنان 10 سال به بالا 35 میلیون نفر بوده است که 60درصد این جمعیت یا به تعبیر دیگر، 21میلیون نفر از این جمعیت خانهدار هستند، 12 درصد از این جمعیت شاغل و 20 درصد نیز محصل اند؛ با وجود این، اشتغال زنان بیشتر از 12 درصد است چرا که بسیاری از زنان در ایران در کار غیر رسمی مشغول هستند، برای مثال در حالی زنان مشغول در کار کشاورزی به ویژه در مناطق محروم خود را خانه دار معرفی می کنند که این زنان در اقتصاد خانوار مشارکت دارند. حتی در شهرها نیز بسیاری از زنانی که خود را خانه دار معرفی میکنند مشغول فعالیت هایی نظیر خیاطی در خانه، آرایشگری در خانه و... هستند و برای اینکه مجوز ندارند و یا به دلیل ترس از مالیات خود را خانه دار معرفی میکنند.
به گفته یک جمعیت شناس 18 درصد از این 21 میلیون نفر زن خانه دار نیز بیسواد هستند. همچنین 17 درصد دارای تحصیلات ابتدایی، 12 درصد دارای تحصیلات راهنمایی، 9 درصد دارای تحصیلات متوسطه، 23 درصد دارای تحصیلات دیپلم و 20 درصد دارای تحصیلات عالی هستند که البته رنج سنی این زنان از 10 سال تا بالای 65 سال را شامل میشود.
کاظمی پور با اشاره به اینکه متأهل یا مجرد بودن این زنان خانه دار مشخص نیست، می گوید: پیش بینی میشود که 80 درصد این زنان متأهل باشند و 20 درصد از این زنان یا طلاق گرفتهاند و یا در اثر فوت بیهمسر شدهاند و یا اصلاً ازدواج نکردهاند و حدود 5 درصد این زنان جوان و دخترانی هستند که ازدواج نکرده، شغلی ندارند و در منزل پدری ساکن اند و با وجود این، خود را خانه دار معرفی کردهاند.
وی در خصوص بیمه زنان خانه دار که چندین سال است بر آن تأکید میشود نیز تأکید کرده که باید حتماً برای زنان خانه دار چه آنهایی که در خانه از فرزندان خود نگهداری می کنند و چه آنهایی که در بخش غیر رسمی مشغول به کارند و یا در بخش کشاورزی و... به اقتصاد خانه کمک می کنند، باید اجرایی شود.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰