بازگويي واقعيت هاي اقتصاد ايران از زبان سردبير روزنامه «دنياي اقتصاد»
نصف جهان: علي ميرزاخاني، سردبير روزنامه «دنياي اقتصاد» است. او روزنامه اي را هدايت مي کند که در حال حاضر پرتيراژترين روزنامه اقتصادي کشور و يکي از مراجع مهم مکتوب در حوزه اقتصاد ايران است. بسياري «دنياي اقتصاد» را مي خوانند و از تحليل ها و گزارش هاي عمقي آن استفاده مي کنند. ميرزاخاني اخيراً در يک جلسه سخنراني در دانشکده مديريت دانشگاه اميرکبير در مورد «اقتصاد ايران» حاضر شد. طبيعتاً اظهارات او مي تواند مفيد باشد چرا که او علاوه بر آشنايي با اين علم، در حوزه ژورناليسم هم متبحر است و ترکيب روزنامه نگاري و اقتصاد نمي تواند چيز بدي از آب در بيايد.
* متأسفانه در اقتصاد کشور ما اتفاقات هولناکي ميافتد ولي هيچکس «سئوال» ندارد که چرا چنين اتفاقاتي ميافتد، همه فقط «تحليل» دارند. من فکر ميکنم هر کسي که به علم بودن رشتهاي که ميخواند اعتقاد داشته باشد، حتماً اعتقاد خواهد داشت اقتصاد هم علم است و مباحث خودش را دارد.
* مسعود نيلي، عضو هيئتعلمي دانشکده مديريت و اقتصاد دانشگاه شريف يکبار ميگفتند از اين گروههاي تلگرامي دارند که در آن استادان دانشگاه شريف راجع به همه مسائل صحبت ميکنند؛ صحبت اين بود که اساتيد فني هم تحليلشان راجع به اوضاع خيلي فرقي با عموم مردم ندارد و آنها هم «سئوال» ندارند و «تحليل» دارند.
* گير اصلي اقتصاد ما اين است که «رجوع به عالمان اقتصاد» خيلي کم است؛ از آن طرف بين اقتصاددانها هم ديدگاهها متنوع است. يکي از اشکالاتي که در کشور داريم اين است که در رسانه ملي ما –يعني صداوسيما– چنين چيزي وجود ندارد که همه بنشينند و در مورد مسائل کشور صحبت کنند. در نتيجه اين انديشهها صيقل نميخورد و بحثها به صورت گسسته –نقاط پراکنده از هم– ميماند و به جايي نميرسد.
* آقاي روحاني گفتند که از 24 ميليون خانوار ما، 17 ميليون خانوار فقيرند؛ يعني در همين حد تأمين نيازهاي اوليه زندگي ميکنند. اين بسيار هولناک است. اين در حالي است که در کل دنيا و در اکثر کشورها تعداد افراد فقير به دو دهک رسيده است. در ايران دو دهک ميشود نزديک به پانزده شانزده ميليون نفر، اگر هر خانوار را سه نفر بگيريم ميشود نزديک به پنج ميليون خانوار؛ نه 17 ميليون خانوار!
* اقتصاد ايران «فقير» است؛ اقتصاد بسيار فقيري است، رشد نميکند و خلق ثروت در آن اتفاق نميافتد. ويژگي ديگر اقتصاد ايران «فساد» است. ما در رتبهبنديهاي مختلف از آخر پنجم، دهم يا بيستم هستيم. اقتصاد ايران «بسته» است. در اين زمينه نيز در رتبهبنديهاي مختلف از آخر در رتبههاي 3، 4 يا 5 قرار داريم.
* من به بعضي از اعضاي کابينه پيشنهاد ميکردم که يکبار يک کاغذ نصف A5 به هرکدام از اعضاي کابينه ميدهم و شما هرکدام معني تورم را بنويسيد! نميتوانند بنويسند! يا اگر هم بنويسند، بين 20 نفر، هفت هشت نوع تعريف خواهند کرد. اين يعني اينکه «صورتمسئله» را اصلاً نميدانند که تورم يعني چي. فرق بين گراني و تورم را هم نميدانند.
* امروز هيچکس نميتواند برنامهريزي و پسانداز کند که مثلاً دو سال بعد، ماشين، گوشي موبايل يا خانه بخرد؛ نميفهميد پساندازتان کجا جا ميماند. خب ما کجاي دنياييم؟ همه اينها در همهجاي دنيا حل شده است؛ بهجز ونزوئلا و دو سه تا کشور ديگر. اينها همهجا مثل مرضهاي طاعون و وبا از بين رفته است و راهحل آن پيدا شده است. چرا اين ملت همچنان بايد در اين ناامني ذهني، اقتصادي، برنامهريزي و در اين سردرگمي زندگي کند؟ اينها «سئوال» است؛ يعني اول بايد مسئله را خوب تعريف کنيم تا بتوانيم درباره آن يک تحليل درست داشته باشيم و در جمعهايي که مينشينيم راجع به اين تحليلها صحبت کنيم.
* من اعتقاد دارم اگر 5 درصدِ جمعيت مملکت نسبت به اقتصاد تحليل درست داشته باشند مملکت ما درست ميشود؛ ولي «يک درصد» هم ندارند! اکثريت جامعه در «ظواهر» ماندهاند؛ يعني در حرفهاي شعاري ماندهاند و حرکت نميکنند.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰