هادی غفاری از 13آبان 58 می گوید
کد خبر: ۱۴۹۵۴
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۴۵

هادی غفاری نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی بود. پایگاه اطلاع رسانی خبر آنلاین با او درباره چرایی تسخیر شدن سفارت آمریکا گفتگو کرده است که بخش هایی از این گفتگو را در ادامه می خوانید.

آیا شما در قامت نماینده مجلس دیداری هم با گروگان های آمریکایی داشتید؟

بله، رفتیم چند نفرشان را دیدیم. گفتیم شما در ایران چه کار داشتید؟ گفتند ما اطلاعات و اخبار می گرفتیم. حتی یکی از آنها بیان کرد هر سفارتخانه ای بررسی می کند چطور می تواند در آن کشور جای پای خودش را محکم کند. به او گفتم شما که دیدید مردم ایران نمی خواهند شما جای پای تان را در کشور ما محکم کنید چرا دخالت می کردید؟ سرشان را انداختند پایین چون حرفی برای گفتن نداشتند. ما مفصل با آنها صحبت کردیم.

خاطره ناگفته ای هم از آن زمان دارید؟

من خودم وقتی سفارت تسخیر شد شخصاً نگران بودم که الان آمریکایی ها چه عکس العملی را می خواهند نشان دهند. بالاخره توپ، تفنگ و بمب اتم داشتند ما که قدرت و اقتدار نظامی امروز را نداشتیم امکانات ما ضعیف بود. جوانان ما خبر ندارند ارتش ایران آن زمان ارتش جنگیدن نبود.

اینکه گفته می شود شهید رجایی قرار بود در حاشیه سازمان ملل متحد با طرف آمریکایی دیدار کند اما بهزاد نبوی منصرفش کرد صحت دارد؟

خیر، مرحوم رجایی از اول مصمم بود که با آمریکایی ها دیدار نداشته باشد چون این از موضوعات دست اول کشور محسوب می شد و تصمیم گیری درباره موضوعاتی از این دست در اختیار رهبری یعنی امام(ره) بود. حتی در جلسه ای که خبرنگاران در حاشیه سازمان ملل جمع شدند و از آقای رجایی پرسیدند شما نمی خواهید با آمریکایی ها بنشینید پشت یک میز مذاکره کنید؟ مرحوم رجایی جورابش را درآورد پایش را روی میز گذاشت و گفت «هنوز جای شلاق های رژیمی که مورد تأیید و حمایت آقای کارتر بود روی بدن من است.» خدا را شاهد می گیرم بعد از گذشت 42 سال هنوز جای شلاق ها بر کف پای من دارد می سوزد. این شلاق ها را حکومت شاه به پشتوانه آمریکا به ما می زد.

یک بار جوادمنصوری نخستین فرمانده سپاه در مصاحبه ای با رادیو گفتگو تصریح کرد سپاه در تدارک اولیه دانشجویان خط امام(ره) نقش داشته. آیا چنین اظهاراتی،مردمی بودن و خودجوش بودن آن رخداد را زیر سئوال نمی برد؟

ممکن است برخی از این دانشجوها آن زمان در سپاه بودند اما اینکه سپاه نقش داشت؛ خیر. اوایل انقلاب همه می توانستند عضو سپاه شوند بنابراین من این صحبت را رد می کنم.

عده ای بهزاد نبوی را در نحوه پیگیری های حقوقی موضوع سفارت آمریکا مورد نقد قرار می دهند و حتی برخی او را خائن خطاب می کنند. این نحوه موضعگیری ها را چقدر قبول دارید؟

خیر، ما با مذاکره در هر زمان موافقیم ما که نمی خواهیم دعوا کنیم بلکه می خواهیم دیگران با ما دعوا نکنند. مذاکره دو نوع است ذلت بخش و برد- برد...

به نظر شما بهزاد نبوی مذاکره برد-بردی را با آمریکایی ها در الجزایر انجام داد؟

آقای نبوی بسیار بچه مسلمان پاکدامن و شخصیت سیاسی باشعوری است.

آیا در مذاکراتی که داشت موفق عمل کرد؟

در آن شرایط بحث موفق و غیر موفق نبود، آمریکایی ها به هیچ وجه حاضر نبودند از موضع خود پایین بیایند. چون هنوز پیام قدرت و اقتدار ملی ما را نفهمیدهبودند.

به طور مشخص نقش سید احمدخمینی، خویینی ها، شهید بهشتی و... در آن ماجرای تسخیر سفارت چه بود؟

یقیناً ارشادی بود.

یعنی موافق این اتفاق بودند؟

بله. چون کسی با این اتفاق مخالف نبود.

اما هاشمی در خاطراتش نوشته که در زمان اشغال لانه جاسوسی در حج بودم و آنجا این خبر را شنیدم و عصبانی شدم. معنای این حرف این بود که بزرگان کشور در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند؟

چون برخی دوستان ما از آینده می ترسیدند، تحلیل اول این بود که آمریکایی ها بمب، موشک و اتم دارند ما را با خاک یکسان می کنند. تحلیل دوم آن بود که تسخیر سفارت آمریکا با تحریک روس ها انجام شد.

حالا واقعاً اشغال سفارت آمریکا تحریک روس ها نبود؟

خیر، ابداً.

فکر می کردید قضیه بسته ماندن سفارت آمریکا 37 سال طول بکشد؟

الان ایران به لحاظ نظامی، مالی و استقرار نظام سیاسی اقتدار دارد. آمریکایی ها حاضر نیستند حقوق ما را قبول بکنند اما انگلیسی ها با تمام پدرسوختگی شان حقوق ما را پذیرفتند. در طول جنگ آمریکایی ها از تمام توانشان استفاده کردند تا صدام پیروز شود.

شبکه بی بی سی یک تحلیلی اخیراً پخش کرد که اگر سفارت آمریکا سال 58 تسخیر نمی شد صدام به خودش جرأت حمله به ایران را نمی داد. نظر شما چیست؟

قطعاً اینطور نیست. صدام در زمان شاه هم داشت به خوزستان حمله می کرد. آمریکایی ها، انگلیسی ها و روس ها کنار آمدند که ایران با ثبات بماند تا بتوانند راحت نفت ایران را ببرند. چهار روز از انقلاب گذشت. روز 26 بهمن 57 بعد از سه شب رفتم خانه بخوابم در این سه روز و سه شب فقط برای آنکه وضو بگیرم پوتین هایم را در می آوردم. قبل از اذان صبح بود دیدم تلفن زنگ می زند. مرحوم آیت ا... مطهری پشت خط بود گفت «من مرتضی مطهری هستم الان امام(ره) امر فرمودند به شما اطلاع بدهم بروید خوزستان را تحویل بگیرید». من به خوزستان رفتم. خلق عرب حاضر نبود بپذیرد در ایران انقلاب شده است. هنوز لانه جاسوسی هم گرفته نشده بود. آن زمان عراقی ها در خرمشهر مدرسه داشتند تحریک می کردند و خلق عرب دنبال تجزیه خوزستان بود. همان زمان که من به خوزستان رفتم معلمان درباره نقش مدرسه عراقی های خرمشهر در مسائل خوزستان هشدار می دادند و می گفتند برنامه عراقی ها این است که از طریق آن مدرسه برای حمله به ایران زمینه چینی کنند. هرکس وقوع جنگ تحمیلی را به تسخیر لانه جاسوسی مرتبط می کند یقیناً مثل ما در مسائل درون کشور نبود.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
ویدئو
آخرین اخبار