کد خبر: ۸۷۳۶
تاریخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۳:۰۰

ایرج ناظمی: در واپسین روزهایی که «ذاکر اصفهانی» در ساختمان آجری رنگ باغ گلدسته صدارت داشت، تأکید کرد که بیشترین وقت و انرژی اش را در طول زمان مدیریتی خود به موضوع آب و خشکسالی و زاینده رود اختصاص داده است و همین موضوع باعث شده که به سایر موضوعات مهم اصفهان کمترین توجه و رسیدگی را داشته باشد.

او می گفت علیرغم علاقه مندی اش به مواردی همچون فرهنگ و هنر و مطبوعات و صنعت و اقتصاد، نتوانسته است توجه کافی به این موارد داشته باشد و اینها را از جمله مغفول مانده های دوران صدارت خود می دانست.

اما پس از او نیز اوضاع چندان تغییر نکرد. «زرگرپور» که به اصفهان آمد، چالش آب و زاینده رود به عنوان میراث سه استاندار قبلی، باعث شد تا بیشترین توجه وی بر آن موضوعات متمرکز شود. به خصوص آنکه وی هنوز به اصفهان نیامده، با مطالبه جدی رفع خشکسالی در این استان مواجه بود و از کسی که از وزارت نیرو به صدر مدیریت اجرایی استان رسیده بود، این انتظار وجود داشت که خیلی زود معضل موجود را برطرف نموده و به سایر مشکلات اصفهان معطوف شود.

«زرگرپور» نتوانست يا نگذاشتند، مهم نيست بلکه امروز اين موضوع اهميت دارد که بسياري از مطالبات استان بدون توجه يا رسيدگي کامل همچنان بر روي زمين مانده اند و محتاج عنايت قاطع مدير ارشد استان هستند. وي در ابتدا سعي کرد تا با تشريح اوضاع استان و به خصوص نقاط ضعف بسياري که از گذشته به ارث رسيده بود، فضايي را به تصوير بکشد که گويي هيچکس به اين ديار توجه خاص نداشته و اهتمامي براي حل معضلات آن وجود نداشته است. سخنان وي که گاهي به سياهنمايي از گذشته نزديک مي شد، چنان بود که آه از نهاد شنونده برمي خاست تا اينکه وي سوت پايان اينگونه سخن گفتن را به صدا در آورد و شروع به ايجاد اميدواري نسبت به آينده نمود. ولي مشکلات استاني که وي تحويل گرفته بود، بيش از آن بود که با «گفتار درماني» التيام پيدا کند.

بر اساس کدام تجربه و ديدگاه مشخص نيست ولي وي معاونان و مديران ارشد خود را از مصاحبه هاي مطبوعاتي منع نمود تا شايد سخن ناهماهنگي مطرح نشود. يک اخطار جدي هم به مديران ادارات داد تا مانع از تجمع هاي صنفي و قشري در مقابل ساختمان استانداري شود. برخي جلسات سطح عالي استانداري را هم مانند شوراي اداري استان به انزوا برد تا کسي از محتواي مطالب مطرح شده در آن اطلاعي نداشته باشد. بعد هم شروع کرد به تعيين ضرب الاجل براي حل مسائلي که پيگيري و رفع آنها را در حوزه فعاليتي مديران استان مي دانست. مانند حذف نقاط کور مخابراتي يا حل مشکل ريزگردها و امور بانکي و...

تفسير کلي از اين نوع رفتار حاکي از آن است که «زرگرپور» قصد داشت تا چهره اي «عملگرا» از خود بروز دهد. موضوعي که اين انگيزه را ايجاد نموده بود تا ابر و باد و مه و خورشيد و فلک را به هم بپيچد تا پروژه هايي همچون ورزشگاه نقش جهان، مصلا و متروي اصفهان را که تعبير «ابَر پروژه هاي تخت جمشيدي» از آن داشت به فرجام برساند. اما عدم رفع مشکل خشکي زاينده رود بر تمام اين موارد سايه اي سنگين داشت و هرگز نگذاشت تا جلوه عملگرايي او به تکامل برسد. به هر حال از فردي که به طور مستقيم از وزارت نيرو به اصفهان اعزام شده بود، اين انتظار وجود داشت تا در حوزه تخصصي خود حرفي براي گفتن داشته باشد که نداشت. حداقل در اين زمينه همان ابر و باد و خورشيد با او همراهي نکردند و ابَر پروژه هايي هم که نصف و نيمه به مرز افتتاح رسيدند، باعث نشدند تا انتظاراتي که وجود داشت کاهش يابند.

حتي توضيحات مفصل در مصاحبه هاي مطبوعاتي مکرر وي که گاه به هفته اي دو مورد هم مي رسيد از ميزان انتقادات نسبت به او کم نکرد. با اين حاشيه که طرح مطالبات مختلف از عيان به خفا رفته و فضايي محفلي در بررسي عملکرد شخص اول استان ايجاد کرد.

«زرگرپور» نماينده ارشد دولت «تدبير و اميد» در اصفهان بود و از وي اين انتظار وجود داشت تا دسته کليدي کاربردي در جيب خود داشته باشد، اما گذر زمان نشان داد که در افق قفل هاي اصفهان، تنها سراب کليد مشاهده شده است.

وي اهتمام خود براي رفع مشکلات اصفهان را از همان ابتدا بر عدم ورود مستقيم استانداري به موضوعات گوناگون بنا نهاد و اين تدبير را در پيش رو قرار داد تا رفع هر مسئله را در کانال ساختار اداري آن قرار دهد و خود به طور مستقيم درگير موارد مختلف نشود. انديشه اي صحيح که مي توانست به ثمر بنشيند اما اين مهم، نيازمند همراهي افرادي در رأس امور مديريتي ساختارهاي مختلف بود که از توانمندي خاص و عملگرايي همسطح آرزوهاي استاندار اصفهان برخوردار باشند. حال آنکه ضعف عمده و گاه بي تفاوتي نسبت به عزل و نصب هاي مختلف اين انديشه را در نطفه خفه کرد.

فرهنگ اصفهان تا مدت ها با مدير کلي اوضاع را سپري نمود که از فرداي ميز و منصب خود هيچ اطلاعي نداشت. حوزه ورزش و جوانان استان نيز به فردي سپرده شد که تجربه مديريتي نداشت و صرفاً دوستي ديرينه با شخص وزير، عالي ترين امتياز ويژه اش بود. رياست صنايع بزرگ استان، قبل از ورود «زرگرپور» به اصفهان، تعيين شده بودند و خود را منت دار وزير و معاون رئيس جمهور مي دانستند و نه مريد گوش به فرمان استانداري که بعد از آنها به صدارت رسيده بود. «زرگرپور» حتي در تعيين معاون سياسي امنيتي خود نيز با چالشي جدي مواجه شد و نتوانست گزينه مطلوب خود را به ساختمان باغ گلدسته بکشاند و به همراهي با فردي گردن نهاد که تا پيش از نخستين ديدارشان، به حد اسم و رسم هم شناخت کافي از يکديگر نداشتند.

تنها گزينه اي که با ميل و رغبت کافي و به صورتي کاملاً بي دغدغه و بدون حاشيه همراه «زرگرپور» شد، معاون امور عمراني استانداري بود که وي نيز با توجه به مشکلات مختلف شهرهاي کوچک و بزرگ استان و بي تفاوتي محض نسبت به نوع کنش و تعاملات في ما بين شوراها و شهرداران، نتوانست در حد و اندازه مورد انتظار بروز و ظهور داشته باشد.

... و سر انجام چنين شد که خورشيد اقبال استاندار اصفهان از همان ابتدا در غروب، طلوع کرد و طي سه سال گذشته، هر بار که خبر از تغيير در وزارت کشور و استانداران مختلف به گوش رسيده، يک گزينه هم به نام «رسول زرگرپور» کنار گذاشته شده است.

«محمود حسيني» که از اصفهان رفت، حداقل در بين ساکنان استانداري و مجموعه هاي مديريتي اصفهان محبوبيت فراواني داشت. از «بختياري» هنوز هم توسط بسياري به نيکي ياد مي شود و هواخواهان خاص خودش را داشته و دارد. براي «ذاکر» هم بودند کساني که به رايزني با وزير کشور پرداختند و طومار نوشتند تا طرفداري خود از او را اعلام نموده باشند. اما «زرگرپور» چنان تنها مانده است که به جز يک عضو اصولگراي شوراي شهر، هيچ فرد ديگري نسبت به شايعه استعفاي وي واکنش نشان نداده و به طور طبيعي حمايت يک نفر از بين جمعيت چند ميليوني اصفهان، در تعيين ميزان محبوبيت جناب استاندار، آمار مطلوبي ارزيابي نمي شود!

نمود بيروني بقاي صدارت «زرگرپور» به گونه اي است که تشکيل جلسه اختصاصي با شخص رئيس جمهور، به جاي آنکه بر ميزان نفوذ و اقتدار و اهميت جايگاه استاندار اصفهان اضافه کند، خيلي سريع به جلسه وداع و استعفا تعبير شده و تمام مرزهاي رسانه اي کشور را تحت سيطره خود قرار مي دهد.

با اين اوصاف به سختي ممکن است که وي بتواند آفتاب صبح روز بعد از انتخابات رياست جمهوري سال آينده را در اصفهان ببيند و ممکن است تنها چند روزي بعد از سفر قريب الوقوع معاون اول رئيس جمهور به حاشيه زاينده رود، از اتاق کار دو نبش خود به سوي تهران مهاجرت کند. چراکه يکي از پيش زمينه هاي موفقيت و تجديد رأي آوري «دکتر حسن روحاني» در اصفهان، بايد محبوبيت او در اين استان باشد و استانداري که نماينده ارشد وي به شمار مي رود، عليرغم تلاش فراوان سه سال گذشته، فاقد محبوبيت قابل توجه در بين ارکان و اقشار مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي است.

در اصل همين عدم محبوبيت است که پاشنه آشيل «زرگرپور» شده تا وي نتواند در اين ايام، با تمرکز کافي به فعاليت پرداخته و ممکن است مجبور شود کارنامه فعاليت خود را با عزل ناگهاني يا استعفا، پايان بندي نموده و با خاطره اي تلخ، براي هميشه خود را بازنشسته اعلام کند.

عملگرايي، اقتدار، قاطعيت، دانش، تجربه، تعهد و مسئوليت شناسي در زماني مي توانست براي «زرگرپور» دوراني طلايي را در اصفهان پديدار کند که وي عنصري به نام محبوبيت را نيز مهم مي شمرد. ولي وقتي که او اين اصل اساسي را که بسياري به دنبال آن هستند، به زير پا قرار داد و له کرد، نه تنها خود را در بين مؤثرين و منتقدين و افکار عمومي از چشم انداخت، بلکه افق استان را نيز متأثر از شايعات بودن و نبودن خود، در نيم سايه فرو برد. چراکه در حال حاضر، وي در ساختار مديريتي زير مجموعه دولت در اصفهان، کسي است که هست اما نيست!


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار